هنگامی که COVID-19 در مارس 2020 شروع به نفوذ به بیمارستان بوستون کرد، من دانشجوی سال چهارم پزشکی بودم و آخرین چرخش بالینی را تکمیل کردم. زمانی که اثربخشی استفاده از ماسک هنوز مورد بحث بود، به من دستور داده شد بیمارانی را که به اورژانس مراجعه میکنند، پیگیری کنم، زیرا شکایتهای آنها ماهیت تنفسی نداشت. در راه رفتن به هر شیفت، میدیدم که ناحیه آزمایش موقت مانند شکم حامله در لابی بیمارستان بزرگ میشود، با پنجرههای غیرشفاف رسمیتری که تمام فعالیتهای داخل را پوشش میداد. "بیماران مشکوک به کووید فقط به پزشک مراجعه خواهند کرد." یک شب، هنگامی که او مانیتور، ماوس و صفحه کلید را با انواع دستمالهای ضدعفونیکننده پاک کرد، ساکن اصلی به کارکنان محل اقامت گفت: این یک مراسم جدید است و تغییر شیفتها را نشان میدهد.
هر روز در اتاق اورژانس مانند رقصیدن با چیزهای اجتناب ناپذیر است. از آنجایی که تعداد بیشتری از دانشکدههای پزشکی دورههای خود را لغو میکنند، هر بار که با یک بیمار مواجه میشوم، احساس میکنم این آخرین باری است که من به عنوان دانشجو هستم. برای خانمی که در دوران قاعدگی تقریباً غش می کرد، آیا تمام علل خونریزی غیرطبیعی رحم را در نظر گرفتم؟ آیا سوال کلیدی برای پرسیدن از بیمار مبتلا به کمردرد ناگهانی را از دست دادم؟ با این حال، بدون منحرف شدن توسط همهگیری، تمرکز صرف بر روی این مسائل بالینی غیرممکن است. پوشاندن ترس از فارغ التحصیلی بدون یادگیری همه چیز، سؤالی است که تقریباً همه در بیمارستان نگران آن هستند: آیا من به کرونا مبتلا خواهم شد؟ آیا آن را به کسی که دوستش دارم منتقل خواهم کرد؟ برای من، چه چیزی خودخواهانه تر است - این برای عروسی من در ژوئن چه معنایی دارد؟
وقتی چرخش من در اواخر همان ماه لغو شد، هیچ کس شادتر از سگ من نبود. (نامزدم پشتش نزدیک است.) هر بار که از سرکار به خانه می روم، به محض باز شدن در ورودی، صورت پرمویش از شکاف در نمایان می شود، دمش تکان می خورد، پاهایم تکان می خورد، لباس هایم را در می آورم و بین دوش می پرم. وقتی مراسم با تعلیق شیفت دانشکده پزشکی به پایان رسید، توله سگ ما خوشحال شد که اجازه داد دو انسانش بیشتر از همیشه به خانه بروند. شریک زندگی من، دکترای پزشکی. دانش آموزی که به تازگی در آزمون صلاحیت شرکت کرده است، تحقیقات میدانی خود را شروع کرده است - به دلیل همه گیر شدن این بیماری، اکنون این کار به مدت نامحدود متوقف شده است. با گذشت زمان جدید، متوجه میشویم که سگ را راه میاندازیم و در عین حال یاد میگیریم که چگونه فاصله اجتماعی را به درستی حفظ کنیم. در طول این پیاده روی است که ما سخت کار می کنیم تا جزئیات ظریف عروسی های دو فرهنگی را که به شدت پیچیده می شوند بررسی کنیم.
از آنجایی که هر یک از ما یک متخصص اطفال مادری داریم - هر یک از ما شخص دیگری را به ارث برده ایم - نظرات زیادی در مورد اینکه چگونه به بهترین نحو اتحاد فرزندان خود را جشن بگیرند وجود دارد. آنچه قبلاً یک عروسی غیر مذهبی بود، به تدریج به یک اقدام متعادل کننده پیچیده تبدیل شد، با احترام به ریشه های پروتستانی و شمال غربی اقیانوس آرام شریک زندگی من و سنت های سریلانکا/بودایی خودم. وقتی میخواهیم دوستی ریاست یک مراسم را بر عهده بگیرد، گاهی سه کشیش مختلف را برای نظارت بر دو مراسم مذهبی مختلف میخواهیم. این سوال که کدام مراسم یک مراسم رسمی خواهد بود، نه چندان صریح و ضمنی است. وقت گذاشتن برای تحقیق در مورد طرحهای رنگی مختلف، مکانهای اقامتی در خانه و لباسپوشیدن کافی است تا فکر کنیم که عروسی برای چه کسی است.
وقتی من و نامزدم خسته شده بودیم و از قبل به بیرون نگاه می کردیم، همه گیری فرا رسید. در هر چهارراه بحث برانگیز در برنامه ریزی عروسی، فشار بر روی امتحانات صلاحیت و درخواست های اقامت در حال افزایش است. وقتی با سگ قدم می زدیم به شوخی می گفتیم که دیوانگی خانواده ما را به سمت ازدواج در دادگاه شهر سوق می دهد. اما با ادامه قرنطینه و افزایش موارد در اسفند ماه، می بینیم که احتمال ازدواج ما در خرداد کمتر و کمتر می شود. در این پیاده روی در فضای باز، یک گزینه چند هفته ای به واقعیت تبدیل شد، زیرا ما سخت تلاش کردیم تا توله سگ را شش فوت از عابران دور نگه داریم. آیا باید صبر کنیم تا همهگیری تمام شود، نمیدانیم کی تمام میشود؟ یا الان باید ازدواج کنیم و امیدوار باشیم که در آینده مهمانی داشته باشیم؟
چیزی که تصمیم ما را برانگیخت این بود که وقتی شریک زندگی من شروع به دیدن کابوس کرد، من برای COVID-19، از جمله چندین روز حمایت تنفسی ICU در بیمارستان بستری شدم، و خانواده ام در حال بررسی بودند که آیا من را از دستگاه تنفس مصنوعی خارج کنند یا خیر. زمانی که من در آستانه فارغ التحصیلی و کارآموزی بودم، یک جریان ثابت از کادر پزشکی و بیمارانی وجود داشت که بر اثر این ویروس جان خود را از دست دادند. شریکم اصرار داشت که این وضعیت را در نظر بگیریم. من می خواهم این تصمیمات را بگیرم. من فکر می کنم این بدان معناست که ما باید ازدواج کنیم - اکنون.
بنابراین ما آن را انجام دادیم. در یک صبح سرد در بوستون، ما به سمت شهرداری رفتیم تا درخواست گواهی ازدواج خود را قبل از عروسی بداهه چند روز بعد پر کنیم. برای بررسی وضعیت آب و هوای این هفته، روز سه شنبه با کمترین احتمال بارندگی را تعیین کردیم. ما یک ایمیل عجولانه برای مهمانانمان ارسال کردیم و اعلام کردیم که مراسم مجازی می تواند به صورت آنلاین پخش شود. پدرخوانده نامزدم سخاوتمندانه پذیرفت که مراسم عروسی را بیرون از خانه اش برگزار کند و ما سه نفر بیشتر دوشنبه شب را صرف نوشتن نذر و رژه های تشریفاتی کردیم. وقتی سه شنبه صبح استراحت کردیم، خیلی خسته بودیم اما خیلی هیجان زده بودیم.
انتخاب انتخاب این نقطه عطف از چند ماه برنامه ریزی و 200 مهمان تا یک مراسم کوچک پخش شده در وای فای ناپایدار پوچ است، و این ممکن است زمانی که به دنبال گل هستیم به بهترین شکل نشان داده شود: ما می توانیم بهترین کاکتوس را پیدا کنیم. CVS. خوشبختانه، این تنها مانع آن روز بود (بعضی از همسایگان نرگسها را از کلیسای محلی جمعآوری کردند). فقط تعداد کمی از افراد دور از اجتماع حضور دارند و اگرچه خانواده و اقوام ما کیلومترها آنلاین هستند، اما ما بسیار خوشحالیم - بسیار خوشحالیم که به نوعی از فشار برنامه ریزی پیچیده عروسی و اضطراب ناشی از کووید خلاص شدیم. 19 و ویرانی این فشار را تشدید کرد و وارد روزی شد که میتوانیم به جلو برویم. در سخنرانی رژه خود، پدرخوانده شریک زندگی من مقاله اخیر آرونداتی روی را نقل کرد. وی خاطرنشان کرد: از نظر تاریخی، اپیدمی ها انسان ها را مجبور کرده اند که از گذشته جدا شوند و دنیای خود را دوباره تصور کنند. این تفاوتی ندارد. این پورتال است، پورتالی بین یک جهان و جهان دیگر است.»
در روزهای پس از عروسی، خستگیناپذیر آن پورتال را ذکر کردیم، امیدواریم با برداشتن این گامهای لرزان، هرجومرج و خسارات نامتناسب ناشی از کرونا را تصدیق کنیم - اما اجازه ندهیم همهگیری ما را به کلی متوقف کند. با تردید در طول فرآیند، دعا می کنیم که کار درست را انجام دهیم.
وقتی سرانجام در نوامبر به کووید مبتلا شدم، همسرم تقریباً 30 هفته باردار بود. در چند ماه اول بستری در بیمارستان، روز بستری شدیدی را پشت سر گذاشتم. احساس درد و تب کردم و روز بعد معاینه شدم. وقتی با نتیجه مثبت فراخوانی شدم، وقتی روی تشک بادی که تبدیل به مهد کودک ما می شد، تنها گریه می کردم. شریک زندگی و سگم آن طرف دیوار اتاق خواب بودند و تمام تلاشم را می کردند که از من دوری کنند.
ما خوش شانس هستیم. داده هایی وجود دارد که نشان می دهد کووید ممکن است خطرات و عوارض بیشتری را برای زنان باردار به همراه داشته باشد، بنابراین شریک زندگی من می تواند عاری از ویروس بماند. از طریق منابع، اطلاعات و امتیازات شبکه، او را در حالی که قرنطینه را کامل میکردم، از آپارتمان خود بیرون بردیم. دوره های من خوش خیم و خود محدود کننده است و من به دور از نیاز به دستگاه تنفس مصنوعی هستم. ده روز پس از شروع علائم، به من اجازه داده شد که به بخش برگردم.
چیزی که باقی می ماند تنگی نفس یا خستگی عضلات نیست، بلکه سنگینی تصمیماتی است که می گیریم. از اوج عروسی گاه به گاه خود، ما مشتاقانه منتظر بودیم که آینده چگونه خواهد بود. با ورود به بیش از 30 سالگی، ما در آستانه ورود به یک خانواده دوپزشکی هستیم و می بینیم که پنجره ای انعطاف پذیر شروع به بسته شدن می کند. برنامه قبل از همه گیری این بود که سعی کنیم هر چه زودتر بعد از ازدواج بچه دار شویم و از این واقعیت استفاده کنیم که فقط یکی از ما در یک سال سخت زندگی می کنیم. با رایجتر شدن COVID-19، این جدول زمانی را متوقف کرده و مرور کردیم.
آیا واقعاً می توانیم این کار را انجام دهیم؟ آیا باید این کار را انجام دهیم؟ در آن زمان، همهگیری هیچ نشانهای از پایان نداشت و ما مطمئن نبودیم که انتظار ماهها یا سالها خواهد بود. در غیاب دستورالعملهای رسمی ملی برای به تعویق انداختن یا پیگیری لقاح، کارشناسان اخیراً پیشنهاد کردهاند که دانش ما درباره COVID-19 ممکن است شایسته توصیه رسمی و جامع در مورد باردار شدن یا نشدن در این دوره نباشد. اگر میتوانیم محتاط، مسئولیتپذیر و منطقی باشیم، لااقل این تلاش بیمعقول نیست؟ اگر بر مصیبت های خانواده غلبه کنیم و در این آشفتگی ازدواج کنیم، آیا می توانیم با وجود نامشخص بودن بیماری همه گیر، قدم بعدی در زندگی مشترک را برداریم؟
همانطور که بسیاری از مردم انتظار داشتند، ما نمی دانیم که چقدر دشوار خواهد بود. رفتن به بیمارستان برای محافظت از شریک زندگیم هر روز بیشتر و بیشتر اعصاب خردکن شده است. هر سرفه ظریفی توجه مردم را برانگیخته است. وقتی از کنار همسایه هایی که ماسک به صورت ندارند عبور می کنیم، یا وقتی که هنگام ورود به خانه فراموش می کنیم دست های خود را بشویم، ناگهان وحشت می کنیم. تمام اقدامات احتیاطی لازم برای اطمینان از ایمنی زنان باردار انجام شده است، از جمله هنگام قرار ملاقات، برای من سخت است که در سونوگرافی و آزمایش همسرم حاضر نشوم - حتی اگر در ماشین پارک شده منتظرم با سگی که پارس می کند، احساس ارتباط داشته باشم. . وقتی ارتباط اصلی ما مجازی می شود تا چهره به چهره، مدیریت انتظارات خانواده مان - که به مشارکت عادت کرده اند - دشوارتر می شود. صاحبخانه ما تصمیم گرفت به طور ناگهانی واحدی را در خانه چندخانواری خود بازسازی کند که فشار ما را نیز افزایش داد.
اما تا اینجای کار، دردناک ترین چیز این است که بدانم همسر و فرزند متولد نشده ام را در پیچ و خم COVID-19 و آسیب شناسی و عواقب پیچیده آن قرار داده ام. در طول سه ماهه سوم بارداری، چند هفته ای که از هم جدا بودیم، به معاینه مجازی علائم او اختصاص داشت، مشتاقانه منتظر نتایج آزمایش بود و روزهای انزوا را تا زمانی که بتوانیم دوباره با هم باشیم، سپری کردیم. وقتی آخرین سواب بینی او منفی بود، ما بیشتر از همیشه احساس آرامش و خستگی می کردیم.
وقتی روزها را قبل از دیدن پسرمان شمارش معکوس کردیم، من و شریکم مطمئن نبودیم که دوباره این کار را انجام دهیم. تا آنجا که ما می دانیم، او در اوایل فوریه وارد شد، از نظر ما دست نخورده-بی نقص، اگر نحوه ورود او کامل نباشد. اگرچه ما برای والدین بودن هیجانزده و سپاسگزاریم، اما آموختهایم که گفتن «من انجام میدهم» در طول همهگیری بسیار آسانتر از کار سخت برای تشکیل خانواده پس از یک بیماری همهگیر است. وقتی افراد زیادی چیزهای زیادی را از دست داده اند، اضافه کردن یک نفر دیگر به زندگی ما تا حدودی گناه خواهد داشت. از آنجایی که جزر و مد این بیماری همه گیر به فروکش، جریان و تکامل ادامه می دهد، امیدواریم خروجی این پورتال در چشم باشد. هنگامی که مردم در سراسر جهان شروع به فکر کردن در مورد اینکه چگونه ویروس کرونا محورهای جهان مربوطه خود را کج می کند - و به تصمیمات، بلاتکلیفی و عدم انتخاب های اتخاذ شده در سایه همه گیر فکر می کنند - ما به سنجیدن هر اقدامی ادامه خواهیم داد و با احتیاط به جلو حرکت خواهیم کرد. به جلو، و اکنون با سرعت کودک به جلو حرکت می کند. زمان.
این یک مقاله نظر و تحلیل است. نظرات بیان شده توسط نویسنده یا نویسنده لزوماً دیدگاه های علمی آمریکایی نیست.
از طریق "ذهن علمی آمریکایی" بینش های جدیدی را در مورد علوم اعصاب، رفتار انسانی و سلامت روان کشف کنید.
زمان ارسال: سپتامبر-03-2021